درسته اسم وبلاگمون خنده بازاره اما این دلیل نمیشه که ما فقط مطالب خنده دار بزاریم واسه همین امروز واستون یه متن عاشقونه گذاشتم همتون مخصوصا عاشقا نظر یادتون نره!!!!!!!
داستان از اونجایی شروع شد که عشقم عصبی بود،گفت:ثابت کن دوستم داری. گفتم:چه جوری؟تیغو گرفت به طرفم که رگتو بزن!گفتم مرگ و زندگی دست خداست!گفت پس دوستم نداری!تیغو گرفتم و رگمو زدم وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم آروم گفت:اگه دوستم داشتی تنهام نمیزاشتی!!!!!
.jpg)
نظرات شما عزیزان:
iu 
ساعت15:57---12 اسفند 1390
تحت تاثیرقرارگرفتم بدجود!
به ماهم1سری بزن
پردیس 
ساعت12:10---12 اسفند 1390
خدایــــــــــا!
مگر می شود تو باشی من تنها باشم؟ تو باشی من نا امید باشم؟
تو باشی من محتاج کسی باشم؟ تو باشی من درمانده باشم؟
پس چرا همه ی احساساتی که گفتم با من است؟
حتما جایی ایستاده ام که نمی فهمم حضــــــور عاشقانه ات را...
علی طاهری 
ساعت13:29---11 اسفند 1390
باران همیشه می بارد، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند.
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن . . .